نویسه جدید وبلاگ
متن نویسه... دوباره
بریده گشــدهام، ا زنـسلها مانده
نميپذيردم انگار خا ك وا مانده
که زیر چرخ کبودم ز گنبد گردون
پرِ پرندگيام آي زير پا مانده
بريده ازهمه جا ورميده ازهمه كس
مهم نبود از اول كه رفته يا مانده...
رميده گشدهام و راه ميروم گاهي
ميان خاطرههايي كه از تو جا مانده
وطن كه كوچهی بن بست ماتم وناله ست
همان محله كه در آن يك جهان عزا مانده
بخشم اگر كه نگويم، خرابهاي متروك
درون آن نه غريبه، نه آشنا مانده
به احترام تو شايد ادامه یابد اين
شکسته های شکسته،درهوا مانده
من وتو باز همان بغض ِله شدهايم
دوباره عشق،« طریقت» به شانه هامان ده!